کد مطلب:216467
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:238
یا اباابراهیم
ای بنای حرم عدل و امان را بانی
وی ز رخسار تو آفاق همه نورانی
ای تو اندر كرم و جود نبی را مانند
وی تو در منزلت و قدر علی را ثانی
تو امین اللهی و بر در بیت الشرفت
هست جبریل امین را شرف دربانی
آن جمال ملكوتی كه تو داری در ملك
از تماشای رخت دست دهد حیرانی
كه گمان داشت كه با آن همه تشریف و جلال
یوسف فاطمه یك عمر شود زندانی؟
آب شد شمع وجود تو و خون شد دل تو
وای از ظلم مطامیر و شب ظلمانی
از فشار غم و اندوه به تنگ آمده بود
روح قدسی تو در كالبد انسانی
ای كلام الله ناطق كه هر آیینه تویی
كلمه ی طیبه در معرفت قرآنی
حبس و تبعید به فتوای تو محبوب توراست
كه اجابت نكنی دعوت مشتی جانی
مرگ خود را ز خدا می طلبی حق داری
ای گریبان تو در پنجه ی سرگردانی
كشته ی مكتب توحیدی و در راه هدف
به ابی انت و امی كه شدی قربانی
[ صفحه 243]
رحمت واسعه ی حق تویی ای كاظم غیظ
تو مسیحایی و داری نفس رحمانی
كاظمین تو ندیدم من و شب تا به سحر
منم و دست و گریبان غم پنهانی
گر چه دوریم به یاد تو سخن می گوییم
بعد منزل نبود در سفر روحانی
چه بگویم كه تو خود حال مرا می بینی
چه بخواهم كه تو خود درد مرا می دانی
محمدجواد غفورزاده ی كاشانی
[ صفحه 244]